صابون زردآلو، تست ریاضی و IKEA

۱- تازه فهمیدم که توی این ۲۲ سال چه بلایی به سر پوستم آوردم. ۴-۵ روز پیش که از خواب بیدار شدم و رفتم صورتم رو بشورم، از دیدن وضعیت صورتم حالم بد شد. نمی دونم چرا قبلا متوجه نشده بودم. در اثر آفتاب زیاد و آرایش هر روزه، پدر پوست صورتم در اومده!! خلاصه از اون روز رفتم توی حالت دفاع. دفاع از پوست!!! با شرکت صابون زردآلو و کرم ضد آفتاب    

۲- فردا صبح قراره برم مدرسه برای تست انگلیسی و ریاضی.

    من: « به خدا من تافل دادم.»

    مسئول مدرسه: « باید امتحان بدی تا ببینیم که احتیاج به کلاس اضافی داری یا نه.»

   من: « ولی جواب تافل من که دستتون رسیده، می بینین که خوب شدم. خوب که سهله، عالی شدم! »

   مسئول مدرسه : «‌ فرقی نمی کنه، باید امتحان بدی»

    من : « من لیسانسه  هم هستم!»

   مسئول مدرسه: « همه یابد امتحان بدن»

نتیجه--> من فردا صبح قراره برم مدرسه برای تست انگلیسی و ریاضی.

۳- امروز رفته بودیم خرید خونه. البته این تصور من بود که داریم می ریم خرید خونه، چون این طور که به نظر میاد تا وقتی تمام مغازه های موجود در کل LosAngeles رو نبینیم، مامان من خرید نمی کنه!!!! و خوب این اصلا اون خریدی که من در نظر دارم نیست. چون من وقتی می رم خرید دقیقا می دونم چی می خوام و می رم همون رو می خرم. مثلا امروز اگر من تنهایی رفته بودم خرید، ۷۰٪ خرید خونه رو انجام داده بودم!!! فکر نکنین که الکی اولین چیزی که میاد جلوی چشمم رو می خرم، نه، فقط می تونم سریع تصمیم بگیرم. به هر حال، امروز چند مورد کوچیک از خرید ها رو انجام دادیم. امیدوارم از فردا سرعت خرید بالا بره!!!

نظرات 6 + ارسال نظر
سوگلی پنج‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:54 ق.ظ http://sogoli.persianblog.com

سحر بانو .... آش پختن واسه مردم این دنگ و فنگ ها رو هم داره دیگه ! پس فردا استادت می گه نمک! تو یک وقت متوجه نشی سیانور بریزی ... کی جواب ملت رو می ده ؟!

نادر پنج‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:21 ق.ظ http://bolts.blogspot.com

حالا امتحان چی شد ؟ نکنه یک وقت رفوزه شده باشی ؟

امتحان خوب شد. دیگه وقتی سوال ریاضی ازم پرسید ۸/۵ تقسیم بر ۷/۳ چند می شه، چه توقعی داری؟؟!؟!؟؟!!؟؟!؟!؟!؟!؟!

نادر جمعه 6 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:52 ق.ظ http://bolts.blogspot.com

شنیدم کولاک کردی تو امتحان شدی 119.8 از 120 ! بابا ایوالله

مینا جمعه 6 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:28 ب.ظ

من که میمیرم برای خرید از IKEA ، همیشه هم دلم هزارتا چیز میخواد و همش هم حسرت که این تخت ها و مبل ها و کمد ها رو کی میتونه با هواپیما ببره ایرون :(

مینا جمعه 6 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:31 ب.ظ http://mina.webialist.com

119.8 از 120 ؟؟!؟!!؟‌ بابا این از ریاضیاتت و اون هم از تافل ،‌دمت گرم
این یکسال رو که منتظر منی حالا برو کلاس آشپزی ، بعدش دوتایی میریم سانتا باربارا خوشی و البته ساعت های بیکاری درس :) نظرت چیه ؟!
تازه میگن نزدیکش beach‌ هم داره ;)

مینا شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 04:15 ب.ظ http://mina.webialist.com

من جات بودم به جای صابون زردآلو از صابون هلو استفاده میکردم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد