Lolita

دیروز مثل هر شنبه ی دیگه رفته بودم سر کار. و از اونجا که شنبه ها همیشه ۸ ساعت کار می کنم، ۱ ساعت وسط اش برای ناهار وقت دارم. این ۱ ساعت رو دیروز تمام مدت توی کتابفروشی Barns & Nobels گذروندم. چرا؟ چون رفتم تو که ببینم کتاب جدید چی در اومده و بعد قدم زنان رفتم توی بخش کتاب های قدیمی تر و چشمم افتاد به کتاب Reading Lolita in Tehran کار آذر نفیسی. و خوب کتاب رو برداشتم و همونجا نشستم روی زمین و شروع کردم به خواندن کتاب ( خوبی اینجا اینه که کسی نمی تونه به من بگه حق ندارم این کار رو بکنم!)

اون ۲ فصل اولی که ازش خوندم به نظر خیلی جالب اومد. اما چیزی که برای من بیشتر کشش داشت تعریف ها و توصیف هاش از محیط دور و برش بود. نه فقط این که خونه شون توی فرشته بود و من هم مثل هر کس دیگه ای که توی فرشته بزرگ شده، تمام گوشه کنارش رو توی مغزم ثبت کردم، اما بقیه چیز ها رو هم می دونستم. آخه من این آدم رو می شناختم. در واقع دخترش رو می شناختم. من توی اون خونه بودم و روی اون مبل نشستم. توی راه پله دویدم و توی اتاقها روی دیوار یادگاری نوشتم!!!

خلاصه که وقتی داشتم کتاب رو می خوندم یه حس آشنایی خوبی بهم دست داده بود. و به غیر از اون به نظر میاد که داره در مورد موضوع های جالبی خرف می زنه. ولی من هنوز بهش نرسیدم...   

اگر اشتباه نکنم ترجمه این کتاب توی تهران هست. فکر کنم توی شهر کتاب یه دور دیده باشمش.  تونستین بگیرین بخونینش.  

نظرات 5 + ارسال نظر
سمیرا دوشنبه 6 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:50 ب.ظ http://http:/

سلام سحر گلم خوبین ؟ اسم این کتا ب در ایران هم همینه یا ترجمه اش چیز دیگه ایه برام بنویس به مامانت خیلی سلام برسون علی را ببوس قربانت سمیرا

سمیرا چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:03 ق.ظ

سلام سحری یه دستور غذایی ازت میخوام یه بار مامانت قارچ با سس سفید درست کرده بود کنار خوراک زبان اگر تونستی
دستورش را برام بفرست تو وبلاگم بنویس میل یاهو چند روزه سخت باز میشه پنج شنبه مهمون دارم اگر تونستی برام بفرست بای

یاسمن چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:39 ب.ظ http://www.dihoor.com

سلام سحر، خوبی؟ دیروز توی وروودی دانشکده وایساده بودم،‌ یهو یه نفر اومد تو که نمی دونم چرا فکر کردم تویی! بابا دلمون تنگیده برات!!!!

نادر سه‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:26 ب.ظ http://bolts.blogspot.com

آین کتابی که نوشتی به اسم " لولیتا خوانی در تهران" چاپ شده و توی کتابفروشی ها هست. من البته هنوز نخوندمش !

hannah شنبه 18 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:53 ق.ظ

من فکر نمی کنم که کتاب به طور کامل ترجمه شده باشه . مطمئنا سانسور خواهد داشت چون که از چیزهای خیلی دلچسبی صحبت نشده توش!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد