دارم دوباره دنبال کار می گردم. باید برای ۱ ماه دیگه توی یه رستورانی چیزی کار پیدا کنم وگر نه نمی تونم از مدرسه فارغ التحصیل بشم. خلاصه که دارم می گردم.
آخه مشکل اینه که هر جایی که با کار کردن درش می شه تحربه ی بیشتری بدست آورد و حرفه ای تر شد ، جاهایی هستن که کار هاشون خیلی سخته!!!! مثلا هتل ها. توی هتل های درست و حسابی چون هم چند تا رستوران متفاوت هست و هم کافه و هم بار و ... می شه توی همه ی این ها کار کرد و با همه جنبه های کار توی رستوران اشنا شد، ولی در عین حال ساعت های کاریش افتضاحه و حجم کاریش خیلی خیلی بالا...
حالا باید ببینم که چی می شه.
الان فقط ناراحت اینم که هر کاری بکنم باید کار الانم توی H&M رو ول کنم... ۹-۱۰ ماهه که اونجا کار کردم و تمام آدم هاش رو می شناسم و کار رو بلدم و خیلی ها اونجا روی من حساب می کنن. برای خودم کلی آدم مهمی هستم توی H&M. حالا باید همه این ها رو بذارم کنار و دوباره از صفر شروع کنم ...
سلاموبلاگزیباییداریبهمنهمسربزن
سلام. کار که خوبه دلتنگی رد از یاد آدم میبره
دیشب خوابت رو دیدم ...
اینجا بودی و همه چیز مثل قبل بود ... داشتین باهم میرفتیم بیرون... یادم نیست پی چه کاری ... گردش ، خرید ، گشت و گذار ... هرکدوم اینها میتونست باشه ... خلاصه که خیلی خوب بود
امیدوارم یه کار ۲۰ پیدا کنی ... کار توی استارباکس هم قبوله ؟ من بودم میرفتم اونجا p:
سلام. مجید خورسندی هستم.
تصادفی وبلاگت رو پیدا کردم. اونقد مطالب جالب بود که 1 ساعت و نیم همه کارهامو ول کردم و کل بلاگ رو زیر و رو کردم!
مخصوصا مطالب مربوط به کلاس آشپزی خیلی مسرت بخش بود. آدم وقتی میخونه کلی انرژی پتانسیل ذخیره میکنه.
امیدوارم یه روزی بعنوان آشپز موفق تو برنامه Oprah حاضر بشی!
سلام. خیلی از دیدن پیغامت خوشحال شدم! منم امیدوارم یه روز توی برنامه Oprah حاضر بشم