Pacific Design Center

سلام

من دوباره برگشتم به زندگی! از شروع هفته ی پیش شروع کردم به کار کردن. رفتم یه جایی به نام Pacific Design Center توی west holllywood و برای گروه Wolfgang Puck کار کردم. خیلی باحال بود. هم کار کردن با اون آدم ها و هم مکانی که بودم. ۳ تا ساختمون بود به رنگ های آبی، سبز و قرمز که هر کدوم یه شکل متفاوتی بودن و فقط ۲ طبقه ی اولشون یه هم وصل بود! و از اونجا که ۲ تا آشپزخونه ای که ما توشون کار می کردیم یکی در طبقه ی ۴ام ساختمون آبی و یکی در طبقه ۲ام ساختمون سبز بود، ما هی از این ساختمون به اون ساختمون می رفتیم. دیگه راه های میانبر ساختمون رو هم یاد گرفته بودم!!!! و یه نکته ی دیگه که برای شخص من جالب و تا حدودی خنده دار بود، این بود که (چون این ساختمون پر از مفازه های خیلی شیک لوازم خونه و طراحی داخلی بود) ۷-۶ تا فرش فروشی بسیار بزرگ ایرونی توی همین ساختمون ها بودن! مخصوصا توی طبقه اول! درست عین بازار فرش فروشا شده بود  

این هفته هم برای ۴-۵ تا کار متفاوت ثبت نام کردم، ولی هنوز جواب نگرفتم که باید برم یا نه... ببینیم که چی می شه.

به غیر از اون الان چند ماهه که هر وقت بیکارم، میام می شینم پای کامپیوتر و می رم سایت youtube و یه کارتونی به نام Naruto رو نگاه می کنم!!!!!!!!!!!!!!!! می دونم که خیلی احمقانه هستش، ولی بدجوری معتاد این کارتون شدم! انقدر بد که بعد از ۸۰-۹۰ تا قسمت اول داستان که دوبله ی انگلیسی داشتن، نتونستم منتظر بمونم تا بقیه دوبله بشه و ۱۲۰-۱۳۰ تا فسمت بعدی رو به زبون ژاپنی با زیرنویس انگلیسی دیدم!!!!!!!  و حالا گیر کردم چون دیگه قسمت های جدیدش هنوز در نیومده و باید منتطر بمونم تا در بیاد!!!! ولی خوب می شه نکته ی مثبت داستان رو نگاه کرد و اون اینه که دارم کم کم و لغت به لغت ژاپنی یاد می گیرم

نظرات 3 + ارسال نظر
mina سه‌شنبه 13 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 05:42 ب.ظ http://mina.webialist.com

alan ke soratam khob nist ,bayad vaisa frda beshe bebinam etiyade jadid che mazeyie :D
albate mozo ineke man alan enghad kar rikhte saram ke vaght e motad shodan nadaram , faghat mitoni tani be abbb bezanam :)
take careeeee
xoxoxoxoxooxooxoxoxoxoxooxxoxoxooxoxoxoxo

رامینم دیگه پنج‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 12:20 ب.ظ

Pacific Design Center عکسا شو تو نت دیدم عجب جای باحالیه . من که بودم شبا هم بیرون نمی اومدم از اونجا و بغل اون حوضه میخوابیدم :دی

محسن دوشنبه 19 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 05:18 ب.ظ

چرا دیگه نمینویسی؟؟؟؟/؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد