کارمند

ساعت دقیقا ۶:۴۸ صبحه و من بیدارم. آخه باید برای ۹ سر کار باشم و بیش از ۱ ساعت طول می کشه که برسم اونجا. و ۱ ساعت هم احتیاج دارم که حاضر بشم و مثل الان به E-mail هام و بلاگ و اینها سر بزنم...

سرم یه مدته که شلوغ شده. آخه دارم می رم سر یه کار جدید. برای یه شرکت کار می کنم که داره یه مراسم خیلی بزرگ ( در حد اسکار) تهیه می بینه ( اسکار هتل ها و رستوران ها!) و من رو برای کمک در بخش رستوران استخدام کردن. البته این کار یه Internship هست و تقریبا بدون حقوق... ولی تجربه ی خوبیه و اگراز این کار خوشم بیاد و بتونم کار رو خوب یاد بگیرم بعد از یه مدت کامل استخدام می شم. خلاصه که مثل یک کارمند خوب، صبح به صبح دارم می رم شرکت سر کار!!

از اون طرف، کار قبلی ام  رو هنوز دارم و بعضی روز ها می رم آشپزی می کنم (کار اسکار و گرمی و اینا!)

دیگه سال جدید شروع شده، باید دست از تنبلی برداشت!!!

Atonement

سلام

فیلم Atonement رو دیدین؟ شاید کتابش رو خونده باشین... اگرنه که هیچی، ولی اگر داستان رو می دونین:

                   اگر یه نفر این داستان رو براتون تعریف کرده بود، اگر اون یه نفر همون  Briony Tallis بود، آخر داستان، می بخشیدینش؟

من دوباره ذوق زده شدم!  آخه امروز برای Grammy's و Oscar's ثبت نام کردم و قبول شدم!  خلاصه که از ۵ فوریه تا ۱۱ ام و از ۱۸ ام تا ۲۴ ام قراره که برم باهاشون کار کنم...

همین