ساکاری و بیکاری!

وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای! خسته شدم از بس بیکار بودم. حوصله ام سر رفت!!!! امیدوارم هیچ وقت توی زندگیم واقعا بیکار نشم که احتمالا دیوونه می شم! دارم برای رسیدن ۲ شنبه که مدرسه دوباره شروع می شه روز شماری می کنم!!!!!

دیروز انقدر حوصله ام سر رفته بود که ۲ ساعت زود تر از زمان معین شده رفتم سر کار!!!!

شب ها هم خوابم نمی بره. انگار بدنم اونقدر خسته نمی شه که احتیاج به خواب داشته باشه! در نتیجه می شینم پای تاویزیون و تا ۳ صبح M*A*S*H نگاه می کنم. بعد زا وان هم که دیگه تلویزیون هم چیزی برای دیدن نداره، می شینم تا ۵-۶ کتاب می خونم که شاید آخرش چشمهام انقدر خسته بشه که بتونم ۲-۳ ساعت بخوابم...

تنها نکته مفید کل این ماجرا همون کتاب خوندنشه. هنوز دارم reading Lolita in Tehran رو می خونم. واقعا کتاب جالبیه و اصلا نمی دونم چه جوری توی ایران چاپش کردن!! باید خیلی خیلی سانسور شده باشه. چون از سر تا ته اش داره به جمهوری اسلامی بد و بیراه می گه. نمی دونم اگر اونها رو سانسور کنن دیگه چی ازش می مونه؟!؟!؟!؟؟!!؟؟!؟!!؟