سلام
اسکار هم تموم شد. انقدر اون چند رو کار داشتم که نگو! اون ۳۰۰۰ تا قیف بستنی ۳ روز تمام وقت من رو گرفت!!!! ولی دیگه روز آخر کاملا استاد شده بودم و هر کی از کنارم رد می شد و کارم رو نگاه می کرد کلی بهم تبریک می گفتن!!!!
بعد زا اون یک سری کیک و شیرینی درست کردیم و همه چیز رو برای شب اسکار آماده کردیم. یک شنبه من ساعت ۱۰:۳۰ صبح از در خونه رفتم بیرون و ساعت ۱:۳۰ بعد از نصف شب برگشتم!!! البته حدود ۲:۳۰ ساعتش رو توی راه بودم!!!
کار خیلی بود ولی خدا رو شکر همه چیز به خوبی و خوشی گذشت.
دیروز اولین روزی بود که برای اسکار رفتم سر کار. مثل همیشه انقدر کار زیاد بود که تا نصف شب مشغول بودیم. من و Danny تمام مدت داشتیم با بیسکوئیت قیف های کوچولو درست می کردیم ( مثل قیف بستنی ). ولی اینها قراره به جای بستنی با یه مخلوط ماهی و خرچنگ پر بشه... خلاصه این که تمام دیروز تونستیم ۱۰۰۰ تا درست کنیم و هنوز ۲۰۰۰ تا دیگه می خوایم. فکر کنم تمام امروز هم به همین کار بگذره...
تمام ساختمون H&H دوباره پر از نگهبان شده. بدون کارت شناسایی نمی شه از طبقه دوم بالاتر رفت... دارن دوباره فرش قرمز رو پهن می کنن و مجسمه های اسکار رو می چینن دوروبرش.
بهترین کارکنان گروه WP دارن از همه جای آمریکا میان تا برای مراسم کمک کنن. دیروز مثلا یه Pastry chef از ایالت Colorado اومده بود. الان داره توی هتل Ritz-Carlton کار می کنه، ولی خود Sherry Yard ازش خواسته که بیاد... امروز باید ببینم چه آدم های جدیدی پیداشون می شه
سلام
من درست فردای Grammys اینجا رو آپدیت کردم، ولی کامپیوترم خل شد و متن رو پاک کرد و من هم دیگه حوصله نداشتم که دوباره از اول همه اش رو بنویسم!!!!
ولی خوب حالا حوصله دارم.
تمام هفته گذشته رو سر کار بودم. ساعت های کاریم همه از ۳ بعد از ظهر بود تا ۱۱ شب، ولی من معمولا برای ۲:۳۰ اونجا بودم و تا قبل از ۱۲ شب هم بر نمی گشتم!!! آخه کار خیلی زیاد بود... ولی خوب لذت بخش بود. یکی از بزرگترین دلایلش هم این بود که کار کنان WP من رو می شناختن و می دونستن که درست کار می کنم. به خاطر همین کار های درست حسابی بهم می دادن و در نتیجه خیلی نزدیک با گروه اصلی کار می کردم. شب قبل از مراسم، من و Jennifer اونجا بودیم و وقتی کار تموم شد، سر گروه بهمون پیشنهاد داد که به جای این که روز بعد ساعت ۴ بعد از ظهر بریم LA Convention Center ، ساعت ۱۱ صبح بریم H&H و از اونجا با خود گروه اصلی بریم سر مراسم... ما هم قبول کردیم. فرداش ساعت ۱۱ صبح اونجا بودیم و ساعت ۱۱:۳۰ با یک عالمه وسایل و شیرینی و شکلات از اونجا راه افتادیم ( من هر وقت می رم WP توی قسمت شیرینی پزی کار می کنم). وقتی رسیدیم LA Convention Center، گارد دم در نگذاشت با ماشین تا دم آشپزحونه بریم و مجبور شدیم ماشین ها رو توی پارکینگ اصلی پارک کنیم و در نتیجه، زیر آفتاب گرم LA، ما ۸ نفر، هر کدوم با یه عالمه خرت و پرت توی دستمون و نفری ۱ کیف سنگین روی پشتمون، ۳ تا خیابون رو راه رفتیم تا رسیدیم به آشپزخونه... وقتی رسیدیم نفسمون در نمیومد!!!!
به محض این که رسیدیم دست به کار شدیم و یک سره تا ساعت ۷ شب کار کردیم! ساعت ۴ تازه بقیه کمک پیداشون شد ولی دیگه وقتی اونها رسیدن کار های اصلی تموم شده بود و فقط چیدن ظرف ها باقی مونده بود. گروه کوچیک ما توی این مدت تونست برای ۵۰۰۰ نفر دسر درست کنه! ۳ نوع Cupcake، پای سیب کوچولو،۲ نوع شیرینی خامه ای، و ۴-۵ تا دسر دیگه که اسمشون رو هم دیگه یادم نماد!!!!!
خوبی این ماجرا این بود که ما درست پشت صحنه بودیم و از اونجا که مراسم رو زود اجرا کردن، ما تونستیم کم و بیش از اونجا همه رو بشنویم... اما خوب خیلی هم کامل نبود چون صدا خوب به اونجا نمی رسید... یه مورد دیگه این که ۵-۶ تا خبرنگار متفاوت هی اومدن و ازمون عکس گرفتن و فیلم گرفتن و از این حرف ها... خوب Wolfgang Puck هم البته پیداش شد... خلاصه که جالب بود.
از ساعت ۷ تا ۸:۳۰ یبشتر داشتیم به تمیزکاری و نکته های ریز می رسیدیم. سر گروهمون اومد من و Jeniffer رو برد و سالن اصلی رو نشونمون داد. خیلی باحال بود. ساعت ۸:۳۰ دیگه ما نمی تونستیم سر پا وایسیم. وقتی هم که دیدیم ۱۰-۱۵ تا کمک اونجا هستن که الکی دور و بر وایسادن و هیچ کاری نمی کنن، به این نتیجه رسیدیم که بریم خونه. با سرگروه و بقیه ی تیم خداحافظی کردیم ( و یک عالمه ازمون تشکر کردن به خاطر اومدنمون) و راه افتادیم.
من ماشینم هنوز توی پارکینگ H&H بود و Jennifer من رو تا اونجا رسوند. وقتی سوار پله برقی شدم تا برسم به پارکینگ دیدم ۳ تا پله پایین تر از من Leonardo Decaprio ، Lukas Haas ، و ۲ تا از دوستاشون هستن! وقتی رسیدیم به پارکینگ، اونها در رو برای من هم باز نگه داشتن تا رد شم ( نمی دونم از روی ادب بود یا اینکه قیافه ام داد می زد که دارم از خستگی می میرم!!!!) خلاصه که پایان جالبی برای اون روز بود...
این از Grammys. اسکار هفته ی دیگه هست. این هفته رو دارم با IRHA می گذرونم.
یه خبر دیگه این که Ty برای شرکت در مرحله دوم اون مسابقه دعوت شد. ۵ شنبه شب دعوتم کرد خونه اش و غذایی رو که می خواد توی مسابقه بپزه برامون پخت. بسیار بسیار خوشمزه بود. ترکیب زیبایی از ماهی، لبو، سیب زمینی، پنیر، با سس انار و پرتقال... وقعا امیدوارم که برنده بشه. مسابقه ۲۱ فوریه هست.